سفینۀ وحی

سفینۀ وحی

مهجوریت قرآن تنها از آن وجه نیست که در طاقچه ها محبوس مانده است...بلکه وجه بسیار دردناک تر مهجوریت قرآن در آنجاست که اکثر کسانی که به آیات قرآن استناد می کنند،رای اثبات پیشداوریهای خویش است که به سراغ آن می روند... سید مرتضی آوینی
سفینۀ وحی

سفینۀ وحی

مهجوریت قرآن تنها از آن وجه نیست که در طاقچه ها محبوس مانده است...بلکه وجه بسیار دردناک تر مهجوریت قرآن در آنجاست که اکثر کسانی که به آیات قرآن استناد می کنند،رای اثبات پیشداوریهای خویش است که به سراغ آن می روند... سید مرتضی آوینی

خـــســ[ان الانســان لفی]ــــــــــــــر


و سوگند به روزگار که انسان، مدام در حال زیان‌کردن است...

(1) مردیخ‌فروش-که یخ‌هاش کم‌کم داشتند آب می‌شدند- را دیده بود که عاجزانه فریاد می‌زد: اِرحموا من یذوب رأس ماله،‌ أِرحموا من یذوب رأس ماله؛ رحم کنید به کسی که سرمایه‌اش دارد آب می‌شود... منقلب شد. انگار کسی نشانش داده بود معنی واقعیِ‌ انّ ‌الانسان لفی خُسر را.

 

(2) حالِ لحظه لحظه من حال آن مرد یخ‌فروش است. سرمایه‌ام،‌ عمرم، ‌جوانی‌م،‌ ذره ذره مقابل چشم‌هام دارد آب می‌شود و نمی فهمم. همه اش ضرر. همه‌اش باخت. سرمایه‌ام را به چیزهایی می‌دهم که نمی‌ارزند؛ به مدرک، به علم‌های همین دنیایی، به دانسته‌هایی که مرا راه نمی‌برند، به مقام، به پول، به خانه، به ماشین، به عزّت‌های همین دنیایی، به عزیز شدن‌های گذرا،... آآآه، بهای جان من فقط بهشت بود. امیرم حجّت را بر من تمام کرده بود؛‌ فلا تبیعوها الّا بها.

(3) رهایی از این ضرر کردن‌های مدام، رهایی از این باختن‌های بی‌وقفه، فقط، عمل به یک تبصره چهار ماده‌ای‌ست؛ ایمان، عمل شایسته، سفارش به حق، سفارش به صبر. اللهمّ‌ وفّقنا. 

(4) به هم که می رسیدند، بعدِ‌ سلام و مصافحه، پیش از خداحافظی، همین سه آیه را برای هم می‌خواندند؛ مسلمانان صدر اسلام.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
والعصر. 
انّ الِانسان لَفی خُسر. 
الّا الّذین آمنوا و عَمِلوا الصّالحاتِ وَ تَواصوا بِالحقِّ‌ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد